اما در میان این همه اظهارات ضد و نقیض، چه کسی درست می گوید؟ و آیا بالاخره حق غنی سازی برای ایران در چارچوب NPT به رسمیت شناخته شده است؟
در پاسخ به این سوال باید توجه داشت که متن نهایی توافق طرفین، آنقدر مبهم و ضعیف تنظیم شده است که تنها چند ساعت بعد از توافق اولیه بر محور آن، تفسیرهای مختلف از قسمت های مهم آن شروع شد و نه تنها اختلافات پایان نیافت بلکه دور جدیدی از اختلافات آغاز شد.
از طرف دیگر در دو بخش از متن نهایی که درباره غنی سازی اورانیوم توسط ایران بحث شده است، برخلاف نص صریح ماده چهار NPT که کشورهای عضو این پیمان می توانند بدون هیچ محدودیت خاصی تا جایی که غنی سازی اورانیوم آنها به سمت ساخت سلاح هسته ای منحرف نشود به غنی سازی بپردازند، از حق غنی سازی اورانیوم ایران به صورت «محدود» و بنا بر توافقات طرفین در آینده سخن به میان آمده است و حتی میزان 20% غنی سازی که تا پیش از مذاکرات ژنو ایران اجازه تحصیل آن را داشت، در حال حاضر به 5% محدود شده است.
این به معنای آن است که حق طبیعی و مسلم ایران برای غنی سازی بدون محدودیت اورانیوم در چارچوب NPT نه تنها به رسمیت شناخته نشده است بلکه در شرایط کنونی ایران با یک قدم بازگشت به عقب، برخلاف مذاکرات آلماتی در سال 91 که اختلاف ایران و 5+1 بر سر «میزان» غنی سازی 20% و بالاتر از آن بود، اکنون ایران به پذیرش حق غنی سازی محدود به 5% راضی شده است و در عین حال بسیاری از رسانه ها اصرار دارند از این مساله به عنوان یک «فتح الفتوح» یاد شود.
این عقب نشینی آشکار حتی در بیانیه نهایی اعضای 5+1 که بعد از توافق با ایران منتشر شد، آمده است: «امروز ایران و گروه 1+5 به مجموعهای از درکهای اولیه رسیدند که پیشرفت برنامه هستهیی ایران را متوقف میکند و آن را از نظر جنبههای کلیدی عقب میراند. اینها اولین محدودیتهای معناداری است که ایران پس از نزدیک به یک دهه در زمینه برنامه هستهییاش پذیرفته است.»