ارسال مبحث جديد پاسخ به مبحث  [ 62 پست ]  برو به صفحه قبلي  1 ... 3, 4, 5, 6, 7  بعدي
نويسنده پيغام
 موضوع پست: Re: دوست واقعی کیه؟؟؟
پستارسال شده در: جمعه 24 آذر 1391, 2:16 pm 
مدير انجمن بهبودي
مدير انجمن بهبودي
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:چهارشنبه 25 خرداد 1390, 10:53 am
پست ها :
1987 پست
محل سکونت:
شهر شهید ان میلاجرد - خیابان سرداران شهید
تشکر کرده اید:
10954 مرتبه
تشکر شده:
3577 مرتبه در 657 پست ها

محل تولد: ميلاجرد

دوستان واقعی هر طور بتوانند به اندازه ی هم درمی آیند بیشتر هایشان را به رخ کمترهای دیگری نمی کشند دوستان واقعی هم اندازه اند !


_________________
حیات اعضای ماوابسته به برنامه ماست وبرنامه مانیزدرگفته های اعضای ماحیات می یابد

تصوير


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم akbarabadi به خاطر این پست تشکر کرده اند
maryam1370 (جمعه 24 آذر 1391, 2:39 pm), maleki (جمعه 24 آذر 1391, 3:40 pm), aghamohammadi (جمعه 24 آذر 1391, 4:18 pm), atabaki (شنبه 25 آذر 1391, 11:24 am), yase kabood (يکشنبه 26 آذر 1391, 5:11 am), maha (يکشنبه 26 آذر 1391, 1:09 pm), aliazizi (يکشنبه 26 آذر 1391, 9:29 pm), parisa (يکشنبه 26 آذر 1391, 9:39 pm)
 موضوع پست: Re: دوست واقعی کیه؟؟؟
پستارسال شده در: شنبه 25 آذر 1391, 8:28 pm 
عضو ویژه
عضو ویژه
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:يکشنبه 19 آذر 1391, 8:49 pm
پست ها :
472 پست
تشکر کرده اید:
2691 مرتبه
تشکر شده:
1387 مرتبه در 223 پست ها

محل تولد: ميلاجرد

 



 


دوستی با بعضی آدم ها مثل نوشیدن چای کیسه‌ایست. هول هولکی و دم دستی. این دوستی‌ها برای 


 


رفع تکلیف خوبند. اما خستگی‌ات را رفع نمی‌کنند. این چای خوردن‌ها دل آدم را باز نمی‌کند. خاطره


 


نمی‌شود. فقط از سر اجبار می‌خوریشان که چای خورده باشی به بعدش هم فکر نمی‌کنی.


 


 دوستی با بعضی آدمها مثل خوردن چای خارجی است. پر از رنگ و بو. این دوستی‌ها جان می‌دهد برای


 


مهمان‌بازی برای تعریف کردن لطیفه‌های خنده‌دار. برای فرستادن اس ام اس‌های صد تا یک غاز. برای


 


خاطره‌های دمِ دستی. اولش هم حس خوبی به تو می‌دهند. این چای زود دم خارجی را می‌ریزی در


 


فنجان بزرگ. می‌نشینی با شکلات فندقی می‌خوری و فکر می‌کنی خوشحال‌ترین آدم روی زمینی. فقط


 


نمی‌دانی چرا باقی چای که مانده در فنجان بعد از یکی دو ساعت می‌شود رنگ قیر. یک مایع سیاه و بد


 


بو که چنان به دیواره فنجان رنگ می‌دهد که انگار در آن مرکب چین ریخته بودی نه چای.


 


دوستی با بعضی آدم‌ها مثل نوشیدن چای سرگل لاهیجان است. باید نرم دم بکشد. باید انتظارش را


 


بکشی. باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی. باید صبر کنی. آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی. باید


 


آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک. خوب نگاهش کنی. عطر ملایمش را احساس کنی و


 


آهسته، جرعه جرعه بنوشی‌اش و زندگی کنی 


 


_________________
خـــدایـا . . . !

گـاهــی تــو را بــزرگــ می بـیـنـم و گاهـی کــوچـکــ ،

ایــن تــو نـیستی کـه بــزرگ می شــوی و کـوچـک . . .

ایــن مـنـم کـه گاهـی نــزدیـکــ مـی شـــوم و گاه دور . . . !!!


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم parisa به خاطر این پست تشکر کرده اند
akbarabadi (شنبه 25 آذر 1391, 8:38 pm), maleki (شنبه 25 آذر 1391, 8:42 pm), yase kabood (يکشنبه 26 آذر 1391, 5:11 am), farzam (يکشنبه 26 آذر 1391, 7:23 am), atabaki (يکشنبه 26 آذر 1391, 7:37 am), maryam1370 (يکشنبه 26 آذر 1391, 12:46 pm), maha (يکشنبه 26 آذر 1391, 1:09 pm), aliazizi (يکشنبه 26 آذر 1391, 9:29 pm)
 موضوع پست: Re: دوست واقعی کیه؟؟؟
پستارسال شده در: يکشنبه 26 آذر 1391, 7:26 am 
کاربر فوق حرفه ای
کاربر فوق حرفه ای
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:جمعه 30 تیر 1391, 12:20 pm
پست ها :
1309 پست
محل سکونت:
شهر بزرگ ميلاجرد
تشکر کرده اید:
3600 مرتبه
تشکر شده:
5823 مرتبه در 803 پست ها

دوستان سه دسته اند :


زباني اند و ناني اند و جاني


محبت كن به ياران زباني ، به ناني نان بده از در برانش ، به جاني جان بده تا ميتواني .


البته شعر دقيقش يادم نبود ، ولي مفهومش اين بود .


_________________
براي سلامتي امام زمان (عج)صلوات


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم farzam به خاطر این پست تشکر کرده اند
akbarabadi (يکشنبه 26 آذر 1391, 10:00 am), atabaki (يکشنبه 26 آذر 1391, 10:05 am), maryam1370 (يکشنبه 26 آذر 1391, 12:46 pm), maha (يکشنبه 26 آذر 1391, 1:09 pm), aliazizi (يکشنبه 26 آذر 1391, 9:29 pm), parisa (يکشنبه 26 آذر 1391, 9:39 pm), maleki (چهارشنبه 4 بهمن 1391, 3:50 pm)
 موضوع پست: Re: دوست واقعی کیه؟؟؟
پستارسال شده در: يکشنبه 26 آذر 1391, 9:04 am 
مدير انجمن بهبودي
مدير انجمن بهبودي
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:چهارشنبه 25 خرداد 1390, 10:53 am
پست ها :
1987 پست
محل سکونت:
شهر شهید ان میلاجرد - خیابان سرداران شهید
تشکر کرده اید:
10954 مرتبه
تشکر شده:
3577 مرتبه در 657 پست ها

محل تولد: ميلاجرد

هنگامی که در زندگی اوج میگیری،

دوستانت می فهمند تو چه کسی بودی.

اما هنگامی که در زندگی، به زمین می خوری،

آنوقت تو میفهمی که دوستانت چه کسانی بودند یا هستند ...

آری گاهی شکست از پیروزی مفیدتر است


_________________
حیات اعضای ماوابسته به برنامه ماست وبرنامه مانیزدرگفته های اعضای ماحیات می یابد

تصوير


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم akbarabadi به خاطر این پست تشکر کرده اند
atabaki (يکشنبه 26 آذر 1391, 10:05 am), farzam (يکشنبه 26 آذر 1391, 12:23 pm), maryam1370 (يکشنبه 26 آذر 1391, 12:46 pm), maha (يکشنبه 26 آذر 1391, 1:09 pm), aliazizi (يکشنبه 26 آذر 1391, 9:29 pm), parisa (يکشنبه 26 آذر 1391, 9:39 pm), maleki (چهارشنبه 4 بهمن 1391, 3:50 pm)
 موضوع پست: Re: دوست واقعی کیه؟؟؟
پستارسال شده در: چهارشنبه 27 دی 1391, 6:49 pm 
مدیر تالار
مدیر تالار
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390, 8:23 am
پست ها :
4791 پست
محل سکونت:
شهر زیبای میلاجرد
تشکر کرده اید:
14441 مرتبه
تشکر شده:
11284 مرتبه در 2505 پست ها

محل تولد: جهان هستی

 



 


_________________
دهانم پر از حرف های نگفته است و دلم پر از درد ....!!!

اما افسوس نه با دهان پر میتوان صحبت کرد و نه با دلی پر از درد!!!!



بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم maleki به خاطر این پست تشکر کرده اند
atabaki (پنج شنبه 28 دی 1391, 5:54 am), farzam (پنج شنبه 28 دی 1391, 6:41 am), akbarabadi (پنج شنبه 28 دی 1391, 8:14 pm)
 موضوع پست: Re: دوست واقعی کیه؟؟؟
پستارسال شده در: پنج شنبه 28 دی 1391, 6:24 pm 
عضو جدید
عضو  جدید
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:پنج شنبه 1 تیر 1391, 1:51 pm
پست ها :
50 پست
محل سکونت:
میلاجرد
تشکر کرده اید:
141 مرتبه
تشکر شده:
46 مرتبه در 9 پست ها

 


ارزش دوست خوب!


  يكي از روزهاي سال اول دبيرستان بود. من از مدرسه به خانه بر مي گشتم كه يكي از بچه هاي كلاس را ديدم. اسمش مارك بود و انگار همه‌ي كتابهايش را با خود به خانه مي برد.


با خودم گفتم: 'كي اين همه كتاب رو آخر هفته به خانه مي بره. حتما اين پسر خيلي بي حالي است!'


من براي آخر هفته ام برنامه‌ ريزي كرده بودم (مسابقه‌ي فوتبال با بچه ها، مهماني خانه‌ي يكي از همكلاسي ها) بنابراين شانه هايم را بالا انداختم و به راهم ادامه دادم.


همينطور كه مي رفتم،‌ تعدادي از بچه ها رو ديدم كه به طرف او دويدند و او را به زمين انداختند. كتابهاش پخش شد و خودش هم روي خاكها افتاد.


عينكش افتاد و من ديدم چند متر اونطرفتر، ‌روي چمنها پرت شد. سرش را كه بالا آورد، در چشماش يه غم خيلي بزرگ ديدم. بي اختيار قلبم به طرفش كشيده شد و بطرفش دويدم. در حاليكه به دنبال عينكش مي گشت، ‌يه قطره درشت اشك در چشمهاش ديدم.


همينطور كه عينكش را به دستش مي‌دادم، گفتم: ' اين بچه ها يه مشت آشغالن!'


او به من نگاهي كرد و گفت: ' هي ، متشكرم!' و لبخند بزرگي صورتش را پوشاند. از آن لبخندهايي كه سرشار از سپاسگزاري قلبي بود.


من كمكش كردم كه بلند شود و ازش پرسيدم كجا زندگي مي كنه؟ معلوم شد كه او هم نزديك خانه‌ي ما زندگي مي كند. ازش پرسيدم پس چطور من تو را نديده بودم؟


او گفت كه قبلا به يك مدرسه‌ي خصوصي مي رفته و اين براي من خيلي جالب بود. پيش از اين با چنين كسي آشنا نشده بودم... ما تا خانه پياده قدم زديم و من بعضي از كتابهايش را برايش آوردم.


او واقعا پسر جالبي از آب درآمد. من ازش پرسيدم آيا دوست دارد با من و دوستانم فوتبال بازي كند؟ و او جواب مثبت داد.


ما تمام اخر هفته را با هم گذرانديم و هر چه بيشتر مارك را مي شناختم، بيشتر از او خوشم مي‌آمد. دوستانم هم چنين احساسي داشتند.


صبح دوشنبه رسيد و من دوباره مارك را با حجم انبوهي از كتابها ديدم. به او گفتم:' پسر تو واقعا بعد از مدت كوتاهي عضلات قوي پيدا مي كني،‌با اين همه كتابي كه با خودت اين طرف و آن طرف مي بري!' مارك خنديد و نصف كتابها را در دستان من گذاشت..


در چهار سال بعد، من و مارك بهترين دوستان هم بوديم. وقتي به سال آخر دبيرستان رسيديم، هر دو به فكر دانشكده افتاديم. مارك تصميم داشت به جورج تاون برود و من به دوك.


من مي دانستم كه هميشه دوستان خوبي باقي خواهيم ماند. مهم نيست كيلومترها فاصله بين ما باشد.


او تصميم داشت دكتر شود و من قصد داشتم به دنبال خريد و فروش لوازم فوتبال بروم.


مارك كسي بود كه قرار بود براي جشن فارغ التحصيلي صحبت كند. من خوشحال بودم كه مجبور نيستم در آن روز روبروي همه صحبت كنم.


من مارك را ديدم.. او عالي به نظر مي رسيد و از جمله كساني به شمار مي آمد كه توانسته اند خود را در دوران دبيرستان پيدا كنند.


حتي عينك زدنش هم به او مي آمد. پسر، گاهي من بهش حسودي مي كردم!


امروز يكي از اون روزها بود. من ميديم كه براي سخنراني اش كمي عصبي است.. بنابراين دست محكمي به پشتش زدم و گفتم: ' هي مرد بزرگ! تو عالي خواهي بود!'


او با يكي از اون نگاه هايش به من نگاه كرد( همون نگاه سپاسگزار واقعي) و لبخند زد: ' مرسي'.


گلويش را صاف كرد و صحبتش را اينطوري شروع كرد: ' فارغ التحصيلي زمان سپاس از كساني است كه به شما كمك كرده اند اين سالهاي سخت را بگذرانيد. والدين شما، معلمانتان، خواهر برادرهايتان شايد يك مربي ورزش.... اما مهمتر از همه، دوستانتان....


من اينجا هستم تا به همه ي شما بگويم دوست كسي بودن، بهترين هديه اي است كه شما مي توانيد به كسي بدهيد. من مي خواهم براي شما داستاني را تعريف كنم.'


من به دوستم با ناباوري نگاه مي كردم، در حاليكه او داستان اولين روز آشناييمان را تعريف مي كرد. به آرامي گفت كه در آن تعطيلات آخر هفته قصد داشته خودش را بكشد. او گفت كه چگونه كمد مدرسه اش را خالي كرده تا مادرش بعدا وسايل او را به خانه نياورد.


مارك نگاه سختي به من كرد و لبخند كوچكي بر لبانش ظاهر شد.


او ادامه داد: 'خوشبختانه، من نجات پيدا كردم. دوستم مرا از انجام اين كار غير قابل بحث، باز داشت.'


من به همهمه‌ اي كه در بين جمعيت پراكنده شد گوش مي دادم، در حاليكه اين پسر خوش قيافه و مشهور مدرسه به ما درباره‌ي سست ترين لحظه هاي زندگيش توضيح مي داد.


پدر و مادرش را ديدم كه به من نگاه مي كردند و لبخند مي زدند. همان لبخند پر از سپاس.


من تا آن لحظه عمق اين لبخند را درك نكرده بودم.


هرگز تاثير رفتارهاي خود را دست كم نگيريد. با يك رفتار كوچك، شما مي توانيد زندگي يك نفر را دگرگون نماييد: براي بهتر شدن يا بدتر شدن.


خداوند ما را در مسير زندگي يكديگر قرار مي دهد تا به شكلهاي گوناگون بر هم اثر بگذاريم.


 


' دوستان،‌ فرشته هايي هستند كه شما را بر روي پاهايتان بلند ميكنند، زماني كه بالهاي شما به سختي به ياد مي‌آورند چگونه پرواز كنند.'


 


هيچ آغاز و پاياني وجود ندارد....


ديروز،‌ به تاريخ پيوسته،


فردا ، رازي است ناگشوده،


                                                                                    اما امروز يك هديه است


__._,_.___


 


 


_________________
چقدر فاصله بين دو عمل دور است، عملی كه لذتش می رود و كيفر آن می ماند و عملی كه رنج آن می گذرد و پاداش آن ماندگار است.

حضرت علی(ع)


بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم golbarg به خاطر این پست تشکر کرده اند
maleki (پنج شنبه 28 دی 1391, 7:10 pm), akbarabadi (پنج شنبه 28 دی 1391, 8:14 pm), farzam (جمعه 29 دی 1391, 6:56 am), atabaki (شنبه 30 دی 1391, 4:49 am)
 موضوع پست: Re: دوست واقعی کیه؟؟؟
پستارسال شده در: پنج شنبه 28 دی 1391, 7:17 pm 
مدیر تالار
مدیر تالار
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390, 8:23 am
پست ها :
4791 پست
محل سکونت:
شهر زیبای میلاجرد
تشکر کرده اید:
14441 مرتبه
تشکر شده:
11284 مرتبه در 2505 پست ها

محل تولد: جهان هستی

کاربر محترم داستان بسیار جالبی بود و در این زمینه نیز مینویسم:


خداوند بهترین فرصتهای ما را در بسته بندی و کادویی از مشکلات برایمان میفرستد تا با حل کردن آنها به خود ثابت کنیم لیاقت داشتن بهترین ها را داریم.


 


_________________
دهانم پر از حرف های نگفته است و دلم پر از درد ....!!!

اما افسوس نه با دهان پر میتوان صحبت کرد و نه با دلی پر از درد!!!!



بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم maleki به خاطر این پست تشکر کرده اند
akbarabadi (پنج شنبه 28 دی 1391, 8:14 pm), farzam (جمعه 29 دی 1391, 6:56 am), atabaki (پنج شنبه 5 بهمن 1391, 4:02 am)
 موضوع پست: Re: دوست واقعی کیه؟؟؟
پستارسال شده در: چهارشنبه 4 بهمن 1391, 3:52 pm 
مدیر تالار
مدیر تالار
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390, 8:23 am
پست ها :
4791 پست
محل سکونت:
شهر زیبای میلاجرد
تشکر کرده اید:
14441 مرتبه
تشکر شده:
11284 مرتبه در 2505 پست ها

محل تولد: جهان هستی

 


 


 



_________________
دهانم پر از حرف های نگفته است و دلم پر از درد ....!!!

اما افسوس نه با دهان پر میتوان صحبت کرد و نه با دلی پر از درد!!!!



بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم maleki به خاطر این پست تشکر کرده اند
atabaki (پنج شنبه 5 بهمن 1391, 4:02 am), farzam (جمعه 6 بهمن 1391, 12:28 pm), memarmgh (سه شنبه 14 خرداد 1392, 4:35 am)
 موضوع پست: Re: دوست واقعی کیه؟؟؟
پستارسال شده در: يکشنبه 12 خرداد 1392, 9:20 pm 
مدیر تالار
مدیر تالار
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390, 8:23 am
پست ها :
4791 پست
محل سکونت:
شهر زیبای میلاجرد
تشکر کرده اید:
14441 مرتبه
تشکر شده:
11284 مرتبه در 2505 پست ها

محل تولد: جهان هستی

 


همیشه فکر میکردم...

غم انگیز ترین غروب...


غروب زندگی است...


ولی تازه فهمیدم که


هیچ غروبی غم انگیز تر از ...


دوری دوست نیست...





 


_________________
دهانم پر از حرف های نگفته است و دلم پر از درد ....!!!

اما افسوس نه با دهان پر میتوان صحبت کرد و نه با دلی پر از درد!!!!



بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم maleki به خاطر این پست تشکر کرده اند
atabaki (دوشنبه 13 خرداد 1392, 4:08 am), akbarabadi (دوشنبه 13 خرداد 1392, 5:37 am), memarmgh (سه شنبه 14 خرداد 1392, 4:35 am)
 موضوع پست: Re: دوست واقعی کیه؟؟؟
پستارسال شده در: يکشنبه 12 خرداد 1392, 9:23 pm 
مدیر تالار
مدیر تالار
نماد کاربر
آفلاين
تاريخ عضويت:چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390, 8:23 am
پست ها :
4791 پست
محل سکونت:
شهر زیبای میلاجرد
تشکر کرده اید:
14441 مرتبه
تشکر شده:
11284 مرتبه در 2505 پست ها

محل تولد: جهان هستی

 


zahra نوشته است:



دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…


دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …


دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده…


دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده…


دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است…


دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است…


دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است…


دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است…


دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست…


دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست…




اینم از دلتنگی با نقل قل:


این روزها


دلم میخواد کرکره ی زندگیمو


 


بکشم پایین....


 


ویه پارچه ی مشکی بکشم روش


 


وبنویسم....


 


کسی نمرده...


 


فقط"دلم گرفته"


 


 


_________________
دهانم پر از حرف های نگفته است و دلم پر از درد ....!!!

اما افسوس نه با دهان پر میتوان صحبت کرد و نه با دلی پر از درد!!!!



بالا
 مشخصات ارسال پيغام خصوصي E-mail  
کاربران زیر از شما کاربر محترم maleki به خاطر این پست تشکر کرده اند
atabaki (دوشنبه 13 خرداد 1392, 4:08 am), akbarabadi (دوشنبه 13 خرداد 1392, 5:37 am), ariaazizi (دوشنبه 13 خرداد 1392, 6:19 am), memarmgh (سه شنبه 14 خرداد 1392, 4:35 am)
نمايش پست ها از پيشين:  مرتب سازي بر اساس  
ارسال مبحث جديد پاسخ به مبحث  [ 62 پست ]  برو به صفحه قبلي  1 ... 3, 4, 5, 6, 7  بعدي


چه کسي حاضر است ؟

كاربران آنلاين: bing [bot]


شما نمي توانيد مبحث جديدي در اين انجمن ايجاد کنيد
شما نمي توانيد به مباحث در اين انجمن پاسخ دهيد
شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن ويرايش کنيد
شما نمي توانيد پست هاي خود را در اين انجمن حذف کنيد

جستجو براي:
انتقال به:  
cron
News News Site map Site map SitemapIndex SitemapIndex RSS Feed RSS Feed Channel list Channel list
MilajerdSoftwareGroup Powered by: M.S.G | base on: phpbb 3.0.12 | Persian translator: Maghsad
phpBB SEO