شناسنامه شهید ابوالفضل غریبی

نام و نام خانوادگی : ابوالفضل غریبی نام پدر: علی اصغر تاریخ تولد: 1345 محل تولد : میلاجرد عضویت : بسیجی محل شهادت : خونین شهر تاریخ شهادت : 1361/3/2 محل دفن : میلاجرد

نامه  شهید ابوالفضل غریبی

بسم الله ا لرحمن ا لرحیم

متن نامه شهید ابوالفضل غریبی

حضورمحترم پسرعموعزیزم محمد وعلی وحسن رسیده ملاحضه فرمائید وپس از تقدیم عرض سلام وسلامتی شما را از درگاه ایزدمتعال خواهانم و باری اگراز حال واحوال اینجانب پسرعموابوالفضل را خواسته باشی بدعا گویی شما مشغول میباشم وبخدمت صمد عموبا اهل خانه دعا وسلام میرسانم وبخدمت محمد عموبا اهل خانه دعا وسلام میرسانم وبه خدمت حسن عموبا اهل خانه دعا وسلام میرسانم و بخدمت دوست عزیزم سفر محمودی دعا وسلام میرسانم وشنیدم که سفر به ده آمده است ما را روز دیگر به جبهه خرمشهر می برند از طرف من خاطر جمع باشید در جبهه شلمچه بودم وحمله کردیم به مرز عراق رساندیم در حمله خرمشهر ما شرکت داریم وفردا به امید خدا مارا میبرند به سه راه خرمشهر منتقل میکنند یک نامه برای شما نوشتم که ازطرف من خاطر جمع باشید آن حمله دوم نفر بودم که به مرزرسیدم خیلی ازعراق در جبهه شلمچه کشتیم دیگر عرضی ندارم لطفا به قربان بگوئید یک نامه بنویسید. متشکرم نویسنده نامه ابوالفضل غریبی سلامتی شما را میخواهد.

شهید رجائی"آخرین نفر وآخرین نفس سازش، ننگ است"

ایران عزیزمیهن وآشیانه ماست

ایران عزیزوطن خانه ماست

چوایران نباشد تن من مباد

بدین بوم بر زنده یک تن مباد

ای خدا شهیدان به خون خفته شدن

ای خدا شهیدان گل بودند پرپر شدند

خون شهیدان شکست کافران است

خون شهیدان شکست شرق وغرب است

خون 72 تن گرچه شکست دشمن است

خون 72 تن ستون جمهوری اسلامی است

خون نگهداری از میهن اسلامی است

خون شهیدان نگهداری از اسلام است

انقلاب شهیدان ایران به دنیا صادر شود

انقلاب ایران طرفداران مستضعفان است

خون شهیدان قدس آزاد گردد

با خون شهیدان اسلام دردنیا صادرمیگردد

خون شهیدان اسلام ایران را زنده نگه می دارند

خون شهیدان ایران را گلستان میکند

با قرآن عهدو پیمان بسته بودم

تا آخرین نفس از میهن اسلامی دفاع کنم

روحش شاد وراهش پررهروباد

زندگی نامه ی شهید ابوالفضل غریبی

شهید ابوالفضل غریبی در سال 1345 درشهر میلاجردیکی از توابع استان مرکزی به دنیا آمد ایشان پس از سپری کردن دوران کودکی در سن هفت سالگی تحصیل را در زادگاه خود شروع کرد ایشان از همان کودکی علاقه ی فراوانی به تحصیل ومطالعه داشته اند شهید پس از اتمام دوران ابتدایی در مقطع راهنمایی شروع به تحصیل کرد و همزمان با مدرسه در مکتب خانه ی روستا که سواد قرآنی آموزش می دادند شرکت کرد وهمزمان با تحصیل روخوانی صحیح قرآن را نیز فراگرفت اما به دلیل آنکه در دوران کودکی پدر خویش را از دست داده بود تصمیم گرفت که در تامین امرار ومعاش خانواده او هم سهمی درکمک کردن به برادران خود داشته باشد وپس از آن دیگر تحصیل را ادامه نداد وبا برادر خود درتهران در یک مغازه ی خیاطی مشغول به کار شد .ایشان علاوه بر تلاش هایی که در کمک کردن به مادر وبرادران خود داشته اند در انجام فعالیت هایی انقلابی نیز فردی بسیار فعال و کوشا بودند وبا برادر خود در این زمینه فعالیت می کردند وتمام شب رادرجلوی مساجدی که پیام های امام تکثیر می شد نگهبانی می دادند ودر طول روز هم در توزیع آن ها کمک می کردند وزمانی که به روستا می آمدند در پایگاه های بسیج فعالیت می کردنددر زمانی هم که عراق جنگ تحمیلی را شروع کرد برادر ایشان(شهید حیدر غریبی) با حضور در جبهه های حق علیه باطل به ندای امام لبیک گفتند وایشان هم در پشت جبهه به فعالیت های خود ادامه می دادند تا این خود هم یک بار با برادر خود در جبهه های گیلان غرب شرکت کردند ومدتی بعد هم در جبهه های خرمشهر مشغول نبرد حق علیه باطل بودند .

شهید از نظر عبادی فردی کوشا در این زمینه بودند وهمیشه واجبات دینی خود را به طور دقیق انجام می دادند وبسیار هم قرآن تلاوت می کردند ودیگران را هم به این امر دعوت وسفارش می کردند .       

ایشان از نظر اخلاق وعمل ،فردی بسیار خوش خلق وخوش برخورد بودندوبا تمتم اهل خانواده به خصوص مادر خود بسیار با احترام برخورد می کردند وتا می توانستند به دیگران در انجام کار هایشان کمک می کردند به طوری که خانواده ی او می گویند که هیچ کس از  او رنجیده خاطر نشد .

شهید در سن 16سالگی با قلبی سرشار ومالامال از عشق به اسلام ،قرآن وامام پس از جلب رضایت مادر وگذراندن دوره های آموزش در تاریخ5/1/1361در جبهه های حق علیه باطل شرکت وبه ندای امام خود لبیک گفت که ما اهل کوفه نیستیم که علی را تنها بگذاریم وسرانجام در تاریخ2/3/1361در کربلای خرمشهر با اقتدا به مولای خود امام حسین (ع)بر اثر اصابت ترکش به سر وگردن به درجه ی رفیع شهادت نائل گشت .

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

دیدار با مادر شهیدان والامقام حیدر و ابوالفضل غریبی

به گزارش سایت میلاجرد به نقل از خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛سردار غیاثی راد ، از دیدار نمایندگان سردار ایزدی؛ امام جمعه، مسئولان سپاه شهر کمیجان با مادر 2 شهید که در روستای دور افتاده زندگی می کند خبر داد.

بنابراین گزارش وی اظهار داشت: به نمایندگی از سردار ایزدی معاونت راهبردی و اشراف فرماندهی کل قوا با خانواده شهدای غرب و شمال غرب کشور دیدار داشته و در این دیدار با مادر 2 شهید والامقام، شهیدان حیدر غریبی و ابوالفضل غریبی از شهدای گیلان غرب کردستان دیدار داشتیم که همه مسئولان همراه از روحیه انقلابی، سر زندگی و شادابی مادر شهیدان انرژی مضاعف گرفتند.

سردار غیاثی اظهار داشت: فرزندان شهید این مادر از ابتدا مادرشان را دانه صدا می زدند و همین موضوع باعث شده تا امروز مادر شهیدان به نام دانه و شهیدان هم به شهیدان دانه مشهور شده اند و مردم منطقه ایشان را به همین نام می شناسند.

غیاثی ادامه داد: فرزند شهید این مادر فعالیت هایش از قبل از انقلاب شروع شده بود و اولین کسی بوده که در همان منطقه زندگی شان شعار مرک بر شاه نوشته است و مدتی در تهران کار کرده و حقوقش را خرج تبلیغات انقلاب کرده است و در روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی بعد از حضور در درگیری های کردستان در گیلان غرب به شهادت می رسد.

سردار غیاثی درباره مادر شهید گفت: ایشان 74 سال سن داشتند اما بسیار روحیه ای بالا و انقلابی داشته و این روحیه را به همه ما تزریق کردند، هیئت مذهبی بر پا می کند و خود به تنهایی نان می پزد و محصولات کشاورزی دارد و این کارش را در راستای اقتصاد مقاومتی و پشتیبانی از رهبر می داند.

غیاثی افزود: این مادر شهید با روحیه بالا مشکلات مردم محل را نیز حل و فصل می کند و می گوید اگر لازم باشد اسلحه به دست می گیرم و دفاع می کنم.

وی اضافه کرد: برای مادر شهید لوح تقدیر و هدیه ای برده بودیم که مادر شهید هدیه را گرفت و بوسید و پس داد و گفت: این هدیه را در ماه رمضان به خانواده ای نیازمند تقدیم کنید.

سردار غیاثی خاطر نشان کرد: با توجه به اینکه همه ما روزه بودیم در هنگام بازگشت مادر شهید برای همه ما نان و محصولات تولیدی خودشان را برای افطار آماده کرده و به زور به مهماناش داد تا با خود ببرند.

غیاثی افزود: این مادر شهید در روستایی دور افتاده روحیه انقلابی اش زبانزد خاص و عام است.

نذرش عزاداری برای اباعبدالله حسین بود

مادر بزرگوار شهیدان علی حیدر و ابوالفضل غریبی در حال دود کردن اسپند برای عزادارانی که از جای جای میلاجرد هر سال بنا به وصیت پسرش ابوالفضل به منزل آنها می آیند و عزاداری می کنند

راوی : مادر شهید

پس از شهادت برادر بزرگش يعني حيدر مدتي را در شهر تهران به خياطي پرداخت. در شبي برادر شهيدش را به خواب مي بيند و در حاليكه به دست اشاره باغي نوراني و سرشار از نعمات الهي را حوالت او مي كند عرضه مي دارد: اي برادر اين جايگاه و منزل توست كه برايت فراهم ساخته ام. تاخير روا مدار ولحظه اي از آمدن غافل مباش . همين خواب او را براي حضور در جبهه مصمم ساخت. با وجود اظهار ناراحتي ما و اصرار خانواده به شهر قم سفري نمود و در مجاورت حضرت معصومه (س) 40 ركعت نماز براي رسيدن به نيتش كه همانا شهادت بود خواند. به هنگام مراجعت آثار رضايت و شادماني در رخسار و كلام او نمايان بود. فرداي آن روز مصادف بود با آغاز ايام عزاداري سرور و سالار شهيدان آقا ابا عبدالله الحسين(ع)،با ابراز ارادتي بي مثال حياط خانه را با دعوت از چند هيئت سينه زني و عاشق اهل بيت عليهما السلام زينت معنوي داد. اما توصيه هميشه ماندگار شهيد به هنگام عزيمت: «اي مادر تنها خواسته من از شما اين است هر سال در ايام سوگواري امام حسين(ع) آمد وشد هيئتهاي عزاداري به خانه ما تداوم داشته باشد. اين نذري است كه اداي آن را به شما وامي گذارم»

شهيد ابوالفضل غريبي

ديشب به خواب نازم رخسار حيدر آمد *** گفتا كه پيك رحمت بهر تو با سر آمد

برخيز و بر تنت كن رخت كفن برادر *** منما دگر تأمل بر كش تو جامه از سر

جام فنا فرو هل جام بقا به سر كش *** بنماي پيكرت را آماج تير و تركش

اي مادر حزينم شد موسم جدايي *** فرزند نازنينت گرديده كربلايي

هنگامه محرم بزم عزا بپا كن *** اموال من فداي سقاي كربلا كن

محرم 1390

محرم 1390

محرم 1389

زندگی نامه شهید ابوالفضل غریبی

شهيد ابوالفضل غريبي فرزند علي اصغر به سال 1345 سراي ظلمت رها كرد و قباي اقامت در سراي خلقت نهاد و چهره مشعشع تابانش سراي دل  والدين منور گردانيد و به آرزوي ديرينه رسانيد. خاكش با عشق حق سرشتند و بر پيشاني بلندش واژه و شهادت نوشتند. از همان كودكي عشق فراوان به اهل بيت عصمت و طهارت داشت و سر در محراب نماز و عبادت. علاقه شديدي به مطالعه داشت و از اين رو آثار بزرگاني چون استاد شهيد مطهري و دكتر علي شريعتي را با ديدگاني بصير و عشقي و علاقه اي بي نظير مي نگريست. با بزرگان و سالخوردگان مونس و همدم مي شد تا از خرمن تجربياتشان توشه بيندوزد و خوشه پر بار نمايد. تحصيلاتش را تا مقطع پنجم ابتدايي ادامه داد و با شروع جنگ تحميلي به ستيز كفر خروشيد و جان در كف گرفت. لب بر جام شهادت نهاد. بتاريخ دوم خرداد ماه سال يكهزار سيصد و شصت و يك در وادي خرمشهر در عمليات بيت المقدس شربت وصال لاجرعه سركشيد. رخت اقامت از سراي امانت در انداخت و قلب مالامال از عشقش چون كوره آهنگران گداخت و به خيل شهدا و وارستگان واصل آمد.

از اباالفضل علي عشق و وفا داري نشان *** داري از هجر برادر بر دلت داغي گران

از بنان آريانا در فرو ريزد ز عشق *** گوئيا آورده اي بهرش براتي از جنان

نور جاويدان گرفتي از شرار عشق يار *** مي درخشي همچو ماه انور اندر آسمان

افتخار دين ايمان و وطن گشتي شهيد *** زين سبب گرديده اي در زمره افلاكيان

اسناد و مدارک شهید ابوالفضل غریبی

زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

خانواده دو شهید

برادران شهید غریبی

شهید ابوالفضل غریبی : شانزدهم اسفند 1345 در‏ روستای میلاجرد از توابع شهرستان کمیجان به دنیا آمد. پدرش اصغر (فوت 1356) کشاورز بود ‏و مادرش ام البنین نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در‏ جبهه حضور یافت. دوم خرداد 1361 در‏ خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر و گردن شهید شد. مزار او در‏ زادگاهش قرار دارد‏. برادرش حیدر نیز به شهادت رسیده ‏است.

شهید حیدر غریبی : بیستم اردیبهشت 1331 در‏ روستای میلاجرد از توابع شهرستان کمیجان به دنیا آمد. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. بنا بود ‏. سال، 1353 ‏ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار وظیفه در‏ جبهه حضور یافت. چهارم آذر 1359 در‏ گیلانغرب هنگام در‏گیری با نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سینه و سر، شهید شد. مزار او در‏ زادگاهش قرار دارد. برادرش ابوالفضل نیز به شهادت رسیده ‏است.

مزار مطهر شهید والامقام ابوالفضل غریبی آرمیده در گلزار شهدای میلاجرد

شادی ارواح طیبه شهدا رحمه الله لمن یقرالفاتحه اخلاص مع الصلوات